درمان حزن

راه علاج و درمان غم و اندوه این است که انسان به دنیا واقع بینانه تر بنگرد. اگر او دنیا را همان طور که هست ببیند، برای هیچ چیز دنیوی غصه نخواهد خورد.

نمونه های ذیل را می توان به عنوان راه علاج غم و اندوه مطرح کرد:
۱- زهد

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:

«مَنْ زَهَّدَ فی الدُّنْیا هانَتْ عَلَیهِ الْمُصیباتُ»[۱]

کسی که از دنیا اعراض کند، مصیبتها بر او سبک می شود.

حضرت امیر علیه السلام می فرماید: تمام زهد در دو کلمه قرآنی خلاصه شده است و آن اندوهناک نشدن بر از دست رفته ها و شاد نشدن بر به دست آمده ها است. و هرکه این دو را داشته باشد، تمام زهد را داراست.

«لِکیلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ…»[۲]
۲- توجه به حکمت خلقت دنیا

دنیا دار بلا و امتحان و در این میان بشر مسافری است که لحظه ای چند، استراحتی شیرین و یا تلخ خواهد داشت و سپس به طرف مقصد اصلی خود به حرکت خویش ادامه می دهد، حصول این نگرش به دنیا موجب می شود ناملایمات آن آسان گردد و سختی های زندگی مادی قابل تحمّل و بلکه جذّاب شود.

قال علی علیه السلام:

«الَدَّهْرُ یوْمانِ، یوْمٌ لَک و یوْمٌ عَلَیک، فَانْ کانَ لَک فلا تَبْطَرْ وَانْ کانَ عَلَیک فَلا تَضْجَرْ»[۳]

روزگار دو روز است، روزی به نفع تو و روزی به ضرر تو، اگر به نفع تو بود شاد مشو و اگر به ضرر تو، ضجّه و ناله منما.

تلخی و شیرینی دنیا، دوقلوئی هستند که هرگز از هم جدا نمی شوند.

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:

«مَعَ کلِّ فَرْحَةٍ، تَرْحَةٌ»[۴]

با هر شادی، ناراحتی همراه است.

قال علی علیه السلام:

«کلُّ سُروُرٍ مُتَنَغِّضٌ»[۵]

هر شادی به اضطرابی تبدیل می شود.
۳- علم الیقین و عین الیقین

انسانی که به حقایق اشیاء، عالِم باشد و بلکه آنها را بعینه ببیند، تحمل اندوه برای او هموار می شود.

قال علی علیه السلام:

«نِعْمَ طارِدُ الْهُمُومِ الْیقینُ»[۶]

یقین درمان خوبی برای زوال غصّه می باشد.
۴- دقت در مفهوم قضا و قدر

هر چند آدمی در تمامی اعمال خود نسبتاً مختار است، و اراده به معنای خواستن [۷] در اختیار اوست، امّا اگر چیزی مقدر گردید، پذیرش همان و رضایت قلبی به آن تنها راه دفع ضرر و یا رساندن آن به حداقل ممکن می باشد.

قال علی علیه السلام:

«نِعْمَ الطّارِدُ لِلْهَمِّ، الْاتّکالُ عَلَی الْقَدَرِ»[۸]

اتکاء بر قضاء و قدر الهی، دافع خوبی برای غصّه و اندوه است.

و نیز امام صادق علیه السلام می فرماید:

«انْ کانَ کلُّ شَی ءٍ بِقَضاءٍ وَقَدَرٍ، فَالْحُزْنُ لِماذا؟»[۹]

اگر هر چیزی به مقتضای قضاء و قدر پیش می آید، پس غصّه برای چه؟

پس اگر انسان خودش، مقدمات نزول بلائی را فراهم نمود و یا مباشرةً بلائی را بر خود هموار کرد، باید بداند غم و حزن او مشکل گشا نیست. او باید در آن حال با صبر، بلا را به نعمت تبدیل کند و همواره به فکر آینده ای بهتر باشد.
۵- صبر

بلای مؤمن بسیار است و او به واسطه ایمانش در مقابل بلاها صابر است، پس صبر و بلا ملازم ایمانند، تحمل ایمان مؤمن، برای ابلیس سخت است و لذا بلاهای پی درپی پیش می آید. البته خداوند به مؤمن تحمل بلاها را عطا فرموده است، این موجب می شود مؤمن بالاتر رود.

قال الصادق علیه السلام:

«صابِرُوا عَلَی الْمَصائِبِ»[۱۰]

بر بلاها صبر کنید.

اگر خداوند به مؤمن صبر مرحمت نمی کرد او با بلای زیاد و گرفتاری های بیشمارش چه می کرد؟

«لَوْ لا انَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ الْبَلاءِ لَتَفَطَّرَ الْمُؤْمِنُ کماتَتَفَطَّرُ الْبَیضَةُ عَلَی الصَّفا»[۱۱]

اگر قبل از بلا، صبر برای مؤمن آفریده نمی شد، مؤمن از غصّه واندوه بلاها چون تخم مرغ بر سنگ خارا می ترکید.
۶- غصّه فردا را به امروز نیاوردن

هر زمانی ظرفی برای وقایع خاص خود است و لذا آنچه را که مربوط به آینده است، نباید به امروز انتقال داد.

قال علی علیه السلام:

«لاتَحْمِلْ هَمَّ یوْمِک الَّذی لَمْ یأتِک عَلی یوْمِک الَّذی قَدْ اتاک»[۱۲]

غصّه فردائی که نیامده در امروز بر خودت تحمیل نکن.
۷- ذکر

یاد خدا و ذکر نیز در دفع حزن می تواند اثر جدّی داشته باشد.

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:

«قَوْلُ «لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ» فیها شِفاءٌ مِنْ تِسْعَةٍ وَتِسْعینَ داءً، ادْناهُمْ الْهَمُّ»[۱۳]

ذکر حوقله، شفای ۹۹ بیماری است که کمترین آنها غصّه می باشد.
۸- داروهای دیگر

درمان های دیگری برای رفع حزن و یا دفع آن بیان شده است که از جمله آنها، شستشوی لباس، شستشوی سر با سدر، خوردن دوازده دانه کشمشش سیاه در هر روز و.. . نیز در اخبار و احادیث آمده است.

قال الصادق علیه السلام:

«مَنْ وَجَدَ هَمّاً فَلا یدْری ما هُوَ، فَلْیغْسِلْ رَأسَهُ»[۱۴]

کسی که بر او غصّه ای عارض شد و ندانست از کجاست، سر خود را شستشو دهد.

پی نوشت ها

[۱] بحارالانوار- جلد ۷۷- صفحه ۱۷۱٫

[۲] نهج البلاغه- حكمت ۴۳۱ به ترتيب فيض و ۴۳۹ به ترتيب صبحى) حضرت به آيه ۲۳ از سوره حديد اشاره نموده است.

[۳] بحارالانوار- جلد ۷۸- صفحه ۲۰٫

[۴] بحارالانوار- جلد ۷۷- صفحه ۱۶۴٫

[۵] غرر الحكم.

[۶] بحارالانوار- جلد ۷۷- صفحه ۲۱۱٫

[۷] اراده به معناى خواستن، در اختيار انسان است ولى اراده به معناى توانستن، تحت قدرت خداى‏متعال مى‏باشد و قدرت بر انجام هر عملى را بايد او افاضه كند، هر چند آدمى با اختيار خود عملى را انجام مى‏دهد.

[۸] غررالحكم.

[۹] بحارالانوار- جلد ۷۸- صفحه ۱۹۰٫

[۱۰] اصول كافى- جلد ۲- صفحه ۹۲٫

[۱۱] همان مصدر.

[۱۲] غرر الحكم.

[۱۳] بحار الانوار- جلد ۷۴- صفحه ۸۸٫

[۱۴] بحارالانوار- جلد ۷۶- صفحه ۳۲۳٫

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *