آذین بندی حجله عروسی

ازدواج وظیفه دینی و اطاعت امر ربّ العالمین است و خانه ای که در آن ازدواج و زفاف صورت گیرد محبوب خداوند می باشد.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

انَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یحِبُّ البیتَ الّذی فِیه العُرْش وَیبْغِضُ البیتُ الَّذی فیهِ الطلاقُ وَما مِنْ شی ء ابْغَضُ الی اللَّهِ عزّوجلّ مِنَ الطلاق.[۱]

خداوند خانه ای را که در آن ازدواج صورت گیرد دوست دارد، و خانه ای که در آن امر زوجین به طلاق منجر شود مبغوض می شمارد، چیزی مبغوض تر از طلاق نزد خداوند وجود ندارد.

ساختن حجله ای برای عروس و مزین کردن آن به زینتها نیز مشروع است.

بنابرآنچه که در ازدواج حضرت عبداللَّه و آمنه، آمده است، تختی از خیزران فراهم نمودند و از انواع ابریشم و پارچه های رنگارنگ برروی تخت قرار دادند و آمنه را برتخت نشاند و برسر او تاجی نهادند و براو پوششی بود که اطرافش را فراگرفته بود و برگردنش گردنبند آویختند و انواع انگشترها را برانگشتش کردند.

سپس وهب به اتاقی که مردان نشسته بودند آمد و عبدالمطلب را خواست تا نزد عروس برود.

عبدالمطلب عروسی چون پاره ای ماه دید و برتخت آمد و چشمان عروسش را بوسید، سپس نزد فرزندش آمد و به او گفت: بیا نزد همسرت برتخت بنشین و از دیدنش لذت ببر.

عبداللَّه گامهایش را برداشت و برتخت قدم گذاشت و در کنار عروس نشست و عبدالمطلب از دیدن این صحنه لذت می برد.[۲]

همچنین تاریخ شب ازدواج حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خدیجه علیها السلام را چنین ترسیم کرده است:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم لباسی از کتان مصر پوشید و عمامه ای قرمز برسر نهاد، بردگان بنی هاشم شمع بدست بودند، چنان منظره ای را تدارک دیده بودند که مردم از اطراف مکه برای تماشا جمع شده بودند، وقتی حضرت به خانه خدیجه رسید چون بدر تمام می درخشید، عموهایش اطراف او را به بهترین شکل احاطه کردند، و برای کرامت برادر زاده خود تکبیر و تحمید می گفتند و همه با این هیبت وارد خانه خدیجه شدند. خانه از هرجهت تزئین شده بود.

شمعهای زیادی به شکل درخت خرما ساخته بودند فرشها گسترده شده و تکیه گاههائی از دیباج و خز قرار داده بودند. پیامبر برتختی که عاج و آبنوس بود و انواع پارچه های ابریشمی و رنگارنگ برآن انداخته بود نشست و سپس خدیجه آماده وارد شدن به مجلس شد.

برسرش تاجی از طلای سرخ و مرصع شده به انواع جواهرات گذاشته بود، گردنبندی از زمرد و یاقوت برگردن انداخته بود نشست و سپس خدیجه آماده وارد شدن به مجلس شد. برسرش تاجی از طلای سرخ و مرصع شده به انواع جواهرت گذاشته بود، گردنبندی از زمرد و یاقوت برگردن انداخته بود و دو خلخال منقش شده به فیروزه برپای خود داشت، زنان برای وی دف می زند و اشعاری می سرودند.

خدیجه سه بار به مجلس آمد و هربار لباسی خاص پوشیده بود و به زینت آلات دیگری خود را مزین ساخته بود. در نهایت خدیجه تاج را از سر خود برداشت و برسر پیامبر گذاشت، و در کنار پیامبر خدا نشست و همه از مجلس خارج گشتند.[۳]

ناگفته نماند که عبدالمطلب بزرگ بنی هاشم محسوب می شد وطبعاً برگذاری ازدواجی پائین تر از آنچه که در داستان اوّل ذکر شد برای او کسر شأن محسوب می گشت.

خدیجه علیها السلام نیز آن مجلس با شکوه را برای اکرام همسرش تشکیل داده بود، بنابراین هرچند با شکوه بودن مجلس ازدواج به دور از محرّمات، مشروع است ولی هرگز قابل توصیه نیست چرا که برگزاری مجلس ساده جدای از برکتی که خداوند به قناعت پیشگان عطا می کند، موجب ترویج سنت ازدواج خواهد شد.

پی نوشت ها

[۱] كافى، ج ۶، ص ۵۴٫

[۲] بحارالأنوار، ج ۱۵، ص ۲۸۲٫

[۳] ر. ك: مستدرك سفينةالبحار، ج ۷، ص ۴۴۴؛ بحارالأنوار، ج ۱۶، ص ۷۲ به بعد. مرحوم مجلسى مى‏گويد: اين حكايت را براى بيان بعضى معجزات آورده‏ام و اعتماد برسند آن ندارم و تنها مؤلف كتابى كه از آن نقل كرده است ستايش مى‏نمايد ولى اين حكايت را از كتاب« مولد النبى» نقل كرده است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *