طبقۀ متوسط در آثار «اصغر فرهادی»

نوع نگاهی که اصغر فرهادی در سینما به طبقۀ متوسط دارد، جدا از اینکه آغازگر بابی در تاریخ سینمای کشور بوده، حاوی مفاهیم و نکاتی است که در نگاه تحلیلی به آثارش، به کشف اشتراکاتی میان آن‌ها، به‌ویژه در چهار اثر آخرش می‌انجامد. متن پیش رو با مدنظر قراردادن چهار فیلم اخیر «فرهادی» یعنی «چهارشنبه سوری»، «دربار‌ۀ الی»، «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته» به حضور طبقۀ متوسط و مسائل و مشکلات مطرح‌شده برای آن در این آثار می‌پردازد.

چهارشنبه سوری

فیلم به‌طور مشخص یکی از اصلی‌ترین مشکلات خانواده‌ای از طبقۀ متوسط و رو‌بهرشد جامعه را به نمایش می‌گذارد. زن و مردی در ظاهر زیر یک سقف زندگی می‌کنند؛ اما رابطۀ عاطفی میان این دو وجود ندارد. شاید نوعی از طلاق عاطفی؛ چرا‌که مرد داستان، در میانۀ شک شدید همسرش، تصمیم به برقراری رابطه‌ای با یک زن آرایشگر در همسایگی خانه‌اش گرفته است. اما فیلمساز بیش از آنکه قصد نقد طبقۀ متوسط و ترسیم زندگی سست‌بنیان یک خانوادۀ متعلق به طبقۀ متوسط را داشته باشد، قصد نقد مناسباتی را دارد که طبقۀ متوسط را به چنین حال‌وروزی انداخته است.

در‌واقع، نکتۀ مهم اینجاست که فیلمساز اصرار دارد بگوید هیچ‌یک از شخصیت‌های داستان گناهکار نیستند. چنانچه زن آرایشگر نه در حکم یک زن اغواگر که در جایگاه فردی بی‌پناه است که از بد روزگار به درخواست مردی برای تشکیل رابطه پاسخ مثبت داده است. این بی‌پناه بودن او در سکانس طلایی فیلم به‌خوبی و با ظرافت به‌تصویر کشیده شده است؛ آنجا‌که زن آرایشگر (با بازی پانته‌آ بهرام) بعد از گفتن تصمیمش مبنی‌بر قطع رابطه‌‌ با مرتضی (فرخ‌نژاد)، از ماشین او پیاده می‌شود؛ اما همین که مرتضی می‌رود، ترقه‌ای جلوی پای او منفجر شده و احساس تنهایی خیلی زود به‌سراغ زن آرایشگر می‌آید. در‌واقع، فرهادی غیرمستقیم به مخاطبش القا می‌کند که زن آرایشگر نیست که مقصر است؛ بلکه او قربانی جامعه‌ای است که در آن امنیت لازم برای زندگی یک زن بیوه فراهم نیست. از این منظر، او در کنار مژده با بازی هدیه تهرانی بیشتر در کسوت یک قربانی باقی می‌ماند.

فیلمساز حتی اصرار دارد بگوید مرتضی هم بی‌گناه است. او هم که روزگاری از نسل مردان جبهه و جنگ بوده و این شاید تأکیدی بر گذشتۀ موجهش باشد، حالا فردی تحصیل‌کرده است که به‌دلیل اقتضای جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، پنهان‌کاری و خیانت را به‌عنوان جزئی از واقعیت زندگی خود پذیرفته است.

انتخاب نام «چهارشنبه سوری» برای فیلم هم به‌شدت هوشمندانه است. انتخابی که بیش از آنکه بخواهد بر زندگی روی آتشفشان بناشدۀ طبقۀ متوسط دلالت کند، قصد دارد مخاطب را به بستر اتفاقات یعنی جامعه، رجوع دهد. چنانچه همۀ اتفاقات درام در یک روز موسوم به «چهارشنبه سوری» رخ می‌دهد و این می‌تواند تصویری از وضعیت جامعه در ارتباط با طبقۀ متوسط باشد.

دربارۀ الی…

اما فیلم بعدی «اصغر فرهادی»، «دربارۀ الی» با وجود ادای دینی که به فیلم «ماجرا»ی «آنتونیونی» دارد، از نقطه‌نظر نگاهی که به طبقۀ متوسط جامعه داشته، در سینمای ایران بسیار حائز اهمیت است. گروهی از همدانشگاهی‌های سابق که اکنون هر‌کدام صاحب زندگی مستقل هستند، به‌اتفاق به مسافرت می‌روند. آنها می‌خواهند دوست از آلمان برگشتۀ خود را که ازدواج ناموفقی در آن کشور داشته، با دختری به نام «الی» آشنا کنند تا شاید رابطه‌ای بین آنها شکل بگیرد؛ اما دختر به ناگاه ناپدید می‌شود و بحران دوباره بر سر این چند خانواده سایه می‌اندازد.

در «دربارۀ الی» ویژگی مهم دنیایی که «فرهادی» در فیلم‌هایش خلق می‌کند، تثبیت می‌شود. هیچ‌کس در این دنیا مقصر نیست و هیچ‌کس هم بی‌تقصیر نمی‌ماند. هرکسی چیزی برای پنهان‌کاری دارد و البته دلیلی کاملاً موجه برای این پنهان‌کاری و اینجاست که سؤال مهم‌تری به ذهن متبادر می‌شود: مقصر کیست؟ جواب تکراری است: شرایط جامعه که محیط را این‌چنین رقم زده تا هرکس مجبور به پنهان‌ساختن هویت خود شود. تنها قصور اعضای این طبقه ظاهراً آن است که در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که دروغ و پنهان‌کاری در آن رواج زیادی دارد و آنان قربانی مناسبات مشوق پنهان‌کاری و دروغ‌آفرین جامعۀ خویش هستند.

در‌واقع، فرهادی طبقه‌ای را به تصویر می‌کشد که بین مناسبات سنتی حاکم بر جامعه و اعتقادات مدرن و سکولار خود بلاتکلیف است؛ به‌عبارت بهتر، بحران بستری است برای آنکه تناقض‌های این طبقه بیشتر آشکار شود. طبقه‌ای که یک پایش را این سوی جوی گذاشته و به‌واسطۀ زندگی در اجتماع، در اتمسفر سنتی طی طریق می‌کند و پای دیگرش را به‌واسطۀ افکار سکولار خود آن سوی جوی بند کرده و در حال‌وهوای مدرنیته پیش می‌رود و بحران دقیقاً همان‌جایی رخ می‌دهد که فاصلۀ این سوی جوی و آن سوی جوی، بیشتر می‌شود و این دو نوع تفکر به مقابله برمی‌خیزند. در‌حقیقت، ریشۀ بحران در طبقۀ متوسط، تضادی است که بین باورهای سکولار این طبقه با اتمسفر دینی و سنتی جامعه شکل می‌گیرد. چنانچه اگر نامزد «الی» از رفتار او تلقی خیانت نداشته باشد و همان‌طور که این چند زوج جوان به ماجرا می‌نگرند، با آن روبه‌رو شود، بحرانی شکل نمی‌گیرد.

از این فیلم، موضوع مهاجرت هم به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های جدی در زندگی طبقۀ متوسط، در آثار فرهادی مطرح می‌شود. احمد که زخم‌خوردۀ مهاجرت به خارج از کشور است، می‌خواهد در کشور خود و با کمک دوستانش به آرامش برسد، ازدواج کند و تجربۀ تلخ گذشته را از یاد ببرد؛ اما این اتفاق که صورت نمی‌پذیرد هیچ، التهابی در میان او و دوستانش می‌افتد که این التهاب و نبود آرامش، مطابق معمول تا به انتهای فیلم پایدار می‌ماند.

جدایی نادر از سیمین

در «جدایی نادر از سیمین» کاراکترهایی که «فرهادی» آنها را در‌قالب یک خانوادۀ متعلق به طبقۀ متوسط به تصویر می‌کشد، ظاهراً کم‌کم به‌جایی می‌رسند که دیگر نمی‌توانند جامعۀ بحران‌زد‌ۀ خود را تحمل کنند و حالا جدی‌‌تر از قبل به مهاجرت می‌اندیشند؛ تا‌جاییکه در «جدایی نادر از سیمین» زن حاضر است به‌سبب مخالفت همسرش با مهاجرت او، طلاق بگیرد. مضمونی که «فرهادی» پیش از این در فیلمنامۀ فیلم «کنعان» (به کارگردانی مانی حقیقی) نیز به‌سراغ آن رفته بود.

نکتۀ اصلی این فیلم علیرغم توجهی که به انواع وجوه فیلم شده، همان وجهی است که نام فیلم به آن اشاره دارد. سیمین قصد جدایی دارد. جدایی از چه و برای چه؟ آن شرایطی که او در دادگاه مطرح می‌کند و علت مهاجرت خود را نیز به آن مربوط می‌داند چیست؟ آیا شرایطی غیر از شرایط محیطی و شرایط جامعه است؟ او که صاحب یک فرزند است و علاوه‌بر شوهر خود به پدر‌شوهرش نیز علاقه‌مند است؛ پس چرا چنین تصمیمی گرفته است؟

پاسخ آن است که اگر در «چهارشنبه‌سوری» عرف جامعه شخصیت مرد را به پنهان‌کاری کشانده و همچنین در «دربارۀ الی» مناسبات جامعه، «الی» و دیگران را مجبور به پنهان‌کاری می‌کند، در اینجا نیز عاملی بیرونی بر شخصیت زن مؤثر واقع شده و او را وادار به جلای وطن کرده است. عاملی که به‌طورمستقیم و جزئی به آن اشاره نمی‌شود و خود زن نیز از افشای آن در سکانس نخست طفره می‌رود؛ اما کل روند فیلم نوعی افشاگری است نسبت‌به این موضوع. زن نمی‌خواهد فرزندش را در این جامعۀ بحران‌زدۀ دروغ‌گوپرور بزرگ کند. یعنی همچنان طبقۀ متوسط تقاص چیزی را پس می‌دهد که در به‌وجودآمدن نقش مهمی نداشته و حالا تصمیم گرفته است برای فرار از این بحران همیشگی ناشی از مناسبات جامعه، ترک وطن کند.

جالب آنکه مرد فیلم حتی بعد از مرگ پدر نیز (نادر در انتهای فیلم لباس سیاه به تن می‌کند)، راضی به مهاجرت نمی‌شود و درنهایت، فیلم دوباره با بحران به پایان می‌رسد. بحران طلاق؛ و البته این‌بار «فرهادی» بیش از هر چیز نگران کودکانی است که زیر سقف خانه‌های طبقۀ متوسط رشد می‌کنند. آیا این همه بحران بر زندگی آنها تأثیر نمی‌گذارد؟ کودکانی که مجبورند برای نجات زندگی خانوادۀ خود و جمع‌کردن پدر و مادر زیر یک سقف، دروغ بگویند.

البته در اینجا هم موضوع همچنان بر سر پنهان‌کاری است. زن خدمتکار حقیقت را دربارۀ چگونگی مرگ فرزند خود نمی‌گوید و نادر نیز علم خود از حاملگی زن خدمتکار را از همه پنهان می‌کند. مطابق معمول هم گره‌ها طوری باز می‌شود که مخاطب هیچ‌یک از کاراکترها را مقصر نداند. در نهایت هم وقتی حقیقت افشا می‌شود، دنیای بعد از افشای حقیقت تفاوتی با دنیای قبل از آن ندارد و حتی‌ تلخ‌تر از آن است. ضمن اینکه بخش عمدۀ بحران همچنان در بستر مواجهۀ یک خانوادۀ طبقۀ متوسط با یک خانوادۀ سنتی شکل می‌گیرد.

نکتۀ آخر آنکه در «جدایی…» کم‌کم موتیف خانوادۀ طبقۀ متوسط مدنظر فرهادی تثبیت می‌شود: مرد تحصیل‌کردۀ غیرمذهبی اما سنتی، زن معمولاً شاغل تحصیل‌کردۀ غیرسنتی غیرمذهبی و درنهایت، تک فرزندی که همه نگران آیندۀ او هستند.

گذشته

آخرین فیلم فرهادی از مایه‌های مهاجرت، خیانت، پنهان‌کاری، مشکلات خانوادگی و دیگر مسائل طبقۀ متوسط خالی نیست؛ هر‌‌چندکه این‌بار مشکلات مربوط به طبقۀ متوسط فرانسوی است و بحران‌سازان، مهاجرانی هستند که با گذشتۀ شکل‌گرفته در دنیای سنتی خود وارد فرانسۀ مدرن شده‌اند.

اینجا دیگر «فرهادی» گذشته را به‌وضوح نمادی از سنت و نگاه به عقب می‌گیرد و می‌گوید گذشته مشکل‌آفرین است. چنانکه در همان ابتدا، نگاه به عقب و دندۀ عقب‌رفتن ماشین مترادف می‌شود با بحران و تصادف. یا در جای دیگری کاراکتر «شهریار» با بازی بابک کریمی به «احمد» می‌گوید: «تو آدم اینور نبودی، یا باید این‌ور جوی وایسی یا اونور جوی. نمیشه یه پاتو بذاری اینور جوی، یه پاتم اونور جوی. یه جایی جوی گشاد میشه» و به او تأکید دارد که باید گذشته‌اش را کات کند. در‌واقع، فرهادی در گذشته واضح‌تر از همیشه حرفش را می‌زند و البته در فرمی ضعیف‌تر از قبل.

در اینجا نیز می‌توان گفت که عاملی محیطی در ابتدا احمد را مجبور به مهاجرت کرده است و همیشه در ذات مهاجرت نارضایتی از وضعیت موجود حضور دارد. اما احمد که نتوانسته گذشته‌اش را فراموش کند، در آن‌سوی مرزها هم زندگی راحتی ندارد و در‌نهایت، کار به جدایی او و ماری انجامیده است. اما احمد به‌قدری بلاتکلیف است که برای یک طلاق ساده با آنکه می‌تواند وکیلی بفرستد، دوباره به فرانسه برمی‌گردد و مشخص است که هنوز حال‌وهوای ماری را از سر بیرون نکرده است. گرچه این‌بار راه بازگشتی نیست و او جز تحقیر در برابر شوهر جدید ماری و مواجهه با انبوهی از اتفاقات تلخ، رهاورد دیگری ندارد.

بلاتکلیفی که سیمین در فیلم «جدایی…» دارد، در اینجا در شخصیت احمد به‌نمایش در می‌آید؛ البته با قدری ضعف در پرداخت. احمد کیست؟ اگر آن‌قدر مهربان است که به‌خاطر فرزندان ماری و به‌خاطر خاطره‌ای که از خود باقی خواهد گذاشت به فرانسه بازگشته، پس چرا از ابتدا تصمیم به رفتن گرفته بود؟ او در ظاهر مشکلی با اخلاق و رفتار ماری ندارد و حتی می‌توان گفت که همچنان به او علاقه‌مند است. شاید بتوان علت اصلی از بازگشت او را نیز همین علاقه دانست. اما باز هم این سؤال مطرح می‌شود که او که شاید با دلیلی شبیه به دلیل سیمین به دیار غربت مهاجرت کرده، چرا دوباره به کشور خود بازگشته است؟ احمد در جایی در انتهای فیلم قصد توضیح این مسئله را به ماری دارد که اصلاً برای چه آنها را ترک کرده؛ اما انگار ماری هیچ کنجکاوی برای شنیدن داستان احمد ندارد. این نوع سرگردانی و بلاتکلیفی را در دیگر آثار فرهادی که البته در آنها به‌طور مشخص به طبقۀ متوسط پرداخته می‌شود شاهد هستیم؛ طبقۀ متوسط منفعل.

در انتها نیز باید به این نکته اشاره کرد که تلقی فیلمساز در مجموع از طبقۀ متوسط بیشتر شخصی بوده و به‌سختی می‌توان برای آن مابه‌ازای بیرونی یافت. گرچه برخورد فیلمساز با شخصیت‌های خود نه برخورد فردی که برخوردی از نوع مشت نمونۀ خروار است؛ اما به‌هرحال، اغلب نگاه شخصی آنچنان بر شخصیت‌ها و فضا غلبه پیدا می‌کند که کار قیاس بین شخصیت‌های داستان و نمونه‌های حقیقی آن مشکل یا تقریباً غیرممکن می‌نماید. هرچه هست، طبقۀ متوسط فیلم‌های فرهادی ناراضی اما ناگزیر، بحران‌زده اما منفعل، معتقد به اخلاق سکولار اما مبتلا به مناسبت‌های سنتی و شرعی جامعۀ خویش است و البته همیشه مغلوب و شکست‌خورده؛ حتی اگر مهاجرت کرده باشد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *